مقاله کوتاه و خیلی زیبا در باره مــــــــــادر

"هرچه از یک مادر بگوییم کم گفته ایم"

"هرچه از یک مادر بگوییم کم گفته ایم"
 چه بودم و کجا بودم؟ چشم گشودم و روی تو را دیدم. از کنج عدم در آمده وجود خود را بهره ای از هستی تو یافتم. نخستین نگاه من بر روی دلنواز تو بود. تبسم روان پرور تو جهان را خندان و نشاط آور نمود. زیبا که می بینم اثری از مهر دلفروز تو می باشد، زشت که می آید با عاطفه تو دور می کنم،چون به فکر تو باشم عالم را یکسره خوب و لذت بخش و فرح انگیز می پندارم. هر دردی که در این دنیا بر من چیره شود با یاد محبت تو محو میکنم.
مادر! چه کلمه شیرین و دلنشین و مسرت بخشی است. در حال خواب و بیداری، هستی خود را به تصور تو بر می انگیزم. در خواب نوشین، رویای شیرین من تو هستی، در هوشیاری و بیداری مایه سعادت و خوشی من تو هستی.
 امروز که چشمم را باز کردم سپیده ای را دیدم، پس جانپرور و لذت بخش بود نسیم خوش آیند هم در اعماق قلب من نرمک نرمک می گذشت، آفتاب هم در حجاب بود که طلعیه خد را فرستاد، آغاز وحود را به خاطر آوردم. من از پرده تاریکی عدم چنین آمدم و آغوش تو را بهتر از سپیده دم دانستم. نور هستی را از تو ربودم، مهر را از روی خندان تو تلقی کردم، دیده من به روی تو باز شد. مایه هستی من توئی، بخشنده آسایش و نعمت و لذت هم توئی. هرچه خوب می بینم از خیال تو و یاد تو می باشد، هرچه بد می رسد با مهر غم زدای تو دفع می کنم.
 تو وجود را برای من آوردی و برای من زیبا نمودی. خوردو- خواب و آسایش را بر خود حرام نمودی، بسی رنج بردی تا مرا به حد رشد رساندی.
مادر! بی تو دنیای من از چمن و لاله و زمزمه خالی است
بی تو، من هیچم، نیستم
اگر می خواهی من بمانم، اگر می خواهی نمیرم

هرگز نمیر مــــــادر

موضوعات مرتبط: اخـــلاقــی بهترین اپلیکیشن های فیلمسازی موبایل...